وبگاه زارچ | ||
برگرفته از : وبلاگ احسان ترابی سلام در شهر ما هر سال باخاموش کردن بخاریها در شب عید، بعد از یکی دو روز عید دیدنی باید کولرها را سرویس و راه اندازی کنیم. امسال خدا ما رو غافلگیر کرد و ماشالله بارندگی بهاری خوبی داشتیم. مخصوصا دیشب و امروز بارش باران در شهر زارچ و یزد قابل توجه بود و پس از مدتها حال وهوای بهاری ای به شهرمان داد. حال و هوایی که ما را از یاد چکمه ی سوراخ شده کودکی که در یادداشت قبلی نوشته بودم غافل کرد. پس با بچه ها زیر نم نم باران مدتها را به قدم زدن و بازی پرداختیم و غرش ابرها را مسخره کردیم.
یادم رفت که سالهای قبل، وقتی بارندگی می شد به یاد خانه های خشتی و گلی شهرمان می افتادم که سقفش نم می داد و یا سیمهای برقش اتصالی می کرد. یادم رفت که تا پارسال که پشت بام خانه ایزوگام نبود به خدا می گفتم خدایا ممنون از بارش باران! ولی به ابرها بگو کمی به ان طرف تر بروند و توی کوهها ببارند! تا کشاورزان به نوایی برسند ما که کشاورزی نداریم! یادم رفت که قدیما از غرش ابرها می ترسیدم! خدا بهش عمر با عزت بده اون ماشین سواری که وقتی از کنارمان گذشت سر و لباس ما را از آبهای کف خیابان بی بهره نگذاشت! و به یادم آورد که: حالا که همیشه سوار ه ای و برای تفریح پیاده روی می کنی به فکر افرادی باش که همیشه پیاده اند و برای تفریح سوار ماشین می شوند. [ شنبه 91/1/26 ] [ 11:57 عصر ] [ وب زارچ ]
|
بازدید امروز: 7 بازدید دیروز: 8 کل بازدیدها: 66825 |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |